خوش آمدید به زاکسن

For cosmopolitanism and successful integration

◀ Back

زندگی در آلمان > تاریخ

©

copyright_jo,sau_Lizenz_CC_BY_2,0

چه باید در مورد تاریخ آلمان می دانید؟
چه تاثیری تاریخ خود در آلمان است؟

نخستین افرادی که در آلمان زندگی می کنند، آلمانی و سلتیک نامیده می شوند. آنها در قبایل زندگی می کردند و ملت های مختلف را تشکیل می دادند. حتی مهاجران رومی بخشی از اولین افراد در آلمان بودند. تاریخ کشور در قرن 10 میلادی با امپراتوری روم و آلمان آغاز می شود. این زمان نیز به عنوان قرون وسطی شناخته شده و تا سال 1500 میلادی ادامه یافت. در قرون وسطی پادشاهان و امپراتوران مختلف در آلمان در بخش های مختلف کشور حکومت کردند. این اولین شکل سنت فدرال آلمان بود که توسط بسیاری از نقاط مستقل کشور مشخص می شد. امروز کشور هنوز به بسیاری از دولت های مستقل فدرال تقسیم شده است.

قرون وسطی با دیدگاه کلیسای دینی، بسیاری از مقابله جنگی و گمراهی مشخص شد. پیشرفت در فن آوری، علم و پزشکی. در قرن شانزدهم، مارتین لوتر، اصلاحات را آغاز کرد، که هنوز در جریان تاریخ آلمان است. تا آن زمان، پادشاهان و امپراتوران بر اساس دین مسیحیت خود را بر اساس حکومت خود تفسیر کردند. لوتور با محکوم کردن تئاترهای به اصطلاحش، اقدامات کلیسا را ​​در آن زمان محکوم کرد. با ترجمه کتاب مقدس از لاتین، او اطمینان داد که هر کس می تواند مطالب کتاب مقدس را درک کند و در نتیجه تأثیر کلی کلیسا را ​​نادیده می گیرد.

پس از پایان قرون وسطی و همچنین تحولات متعدد، بسیاری از دولتها و حکومتهای کوچک به دولتهای بزرگتر افزوده شدند. در سال 1871 اولین ویلهلم امپراتور اعلام شد و با آن حاکم امپراتوری آلمان بود. در آن زمان شکل حکومت در حکومت پادشاهی بود. در سال 1900 صنعتی شدن در آلمان برگزار شد. ساختارهای متداول کشاورزی که در حال حاضر با پیشرفت فنی جایگزین شده اند. آنها نیاز به کارگران جدید و فضای بیشتری برای گسترش بیشتر و توانایی نشان دادن قدرت امپراتوری آلمان داشتند. از آنجا که سایر کشورهای جهان نیز این تلاش را دنبال می کردند، جنگ جهانی اول از سال 1914 تا 1918 صورت گرفت. امپراتوری آلمان جنگ را از دست داد و دوباره بازسازی شد. پس از انقلاب نوامبر، مردم تصمیم به پایان سلطنت گرفتند و جمهوری ویمار اعلام شد.

این دوره زمانی منجر به اولین شکل دموکراتیک دولت در آلمان می شود. بیست سالگی یک دوره نسبتا آرام بود که با بحران اقتصادی جهانی به پایان رسیده بود. در طول این مدت، پول ارزش خود را از دست داد و بسیاری از مردم بیکار بودند. سوسیالیستهای ملی از این شرایط به مزایای خود استفاده کردند و قول دادند که دولت تحت رهبری آنها بهبود یابد. آدولف هیتلر و رژیم سوسیالیست ملی او در سال 1933 به قدرت رسیدند. هیتلر دموکراسی را به پایان رساند و آن را به یک دیکتاتوری هدایت کرد، که در آن او می خواست به عنوان حاکم کل محسوب شود. این به دنبال زمان بدی برای ستم و آزار و اذیت بسیاری از مردم، به ویژه یهودیان، که دشمنان در نظر گرفته شدند. این دوره به جنگ جهانی دوم منجر شد، که از 1939 تا 1945 اتفاق افتاد، به عنوان هدف هیتلر برای تسلط بر تمام جهان بود. بسیاری از کشورهای جهان در جنگ شرکت کردند و هیتلر و سیستم او را متوقف کردند. آلمان جنگ را از دست داد.

در نتیجه، آلمان توسط پیروان به چهار منطقه اشغال تقسیم شد. اتحاد جماهیر شوروی (در حال حاضر روسیه) در منطقه شرقی غالب بود، در حالی که ایالات متحده، انگلیس و فرانسه غرب را در اختیار داشتند. برلین به عنوان پایتخت نیز به چهار منطقه تقسیم شده است. در منطقه شوروی، کشور باید پس از مدل کمونیستی بازسازی شود، که موجب ناراحتی بسیاری برای مردم شده است. به اصطلاح دیکتاتوری پرولتاریا وجود داشت. تنها یک حزب بود که می توانست انتخاب شود و مردم تحت نظارت و کنترل قرار گرفتند. در ضمن، پیروان مناطق اشغال غربی در بازسازی اقتصادی کار می کردند و در سال 1949، جمهوری فدرال مستقل آلمان (FRG) را تأسیس کردند. شکل حکومت دموکراسی بود، که در آن اقتصاد بازار اجتماعی به مردم امکان می داد که چیزهای زیادی بخرند. در منطقه شرقی، جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) پس از اصل ظاهری کمونیسم ایجاد شد. یک اقتصاد برنامه ریزی شده وجود داشت که به این معنی است که دولت تعیین می کند چه چیزی و چه مقدار باید مصرف کند. به علت بی عدالتی در GDR، بسیاری از مردم به سمت غربی آلمان فرار کردند. برای جلوگیری از این که مرز میان دو بخش آلمان ایجاد شده بود، بعد از آن یک دیوار ساخته شد تا مردم از عبور از طرف دیگر جلوگیری کنند. باقی مانده از دیوار هنوز هم می تواند امروز در برلین بازدید.

پس از انقلاب صلح آمیز، که بسیاری از مردم دودمان علیه رژیم خود اعتراض کردند، در سال 1989 به پایان رسید. دیوار که آلمان را تقسیم کرد، تخریب شد و آلمان دوباره متحد شد. پس از سال های دشوار که آلمان از لحاظ اقتصادی رنج می برد، به طور کامل بهبود پیدا می کند. در حال حاضر آلمان به عنوان یک کشور با قدرت اقتصادی قوی و همچنین مسئولیت اجتماعی شناخته شده است و امروز بسیاری از مردم این فرصت را به یک زندگی آزاد و مستقل ارائه می دهند. آلمان همچنین یکی از اعضای برجسته اتحادیه اروپا است.

Phrases

من می خواهم به انجام سفر شهر.

Ich möchte gern eine Stadtführung machen.

برجسته چه گشت و گذار شما توصیه می?

Welche Sehenswürdigkeiten empfehlen Sie.

چگونه می توانم پیدا...

Wie finde ich zum …

من جستجو...

Ich suche …

گشت و گذار چه نقاط این منطقه پیشنهاد می کند؟

Was für Sehenswürdigkeiten bietet diese Stadt/dieser Landkreis/diese Region?

من جستجو پارک.

Ich suche einen Park.

من می خواهم برای رفتن به مرکز شهر.

Ich möchte in die Innenstadt.